حکایت دانشجویان


بستنی چوبی
اختراع بستنی چوبی به سال 1905 بر می گردد. ماجرا از این قرار بود که روزی پسر 11 ساله ای به نام فرانک اپرسون آبمیوه خود را که از پودر میوه و آب درست شده بود، به همراه قاشقی که برای هم زدن آن به کار برده بود در بیرون از خانه جا گذاشت. صبح فردا آبمیوه یخ زده بود و به قاشق چسبیده بود. به این ترتیب اولین بستنی چوبی اختراع شد و فرانک بیست سال بعد این اختراع خود را به ثبت رساند.
آیا می دانستید همانگونه که بعضی از ماها راست دستیم و بعضی ها چپ دست ، یکی از چشم های ما بر دیگری غالب است؟
تقریبا در دو سوم افراد چشم راست غالب است و در یک سوم افراد چشم چپ.
به علاوه هیچ ربطی بین راستدست بودن و راستچشم بودن وجود ندارد و بنابراین یک فرد راستدست میتواند، چشم چپش غالب باشد.
حالا سؤال این است که چگونه میتوان فهمید که کدام چشم ما، چشم غالب است؟
خیلی ساده! دستهایتان را دراز کنید و با کف دستها یک مثلث کوچک بسازید، حالا از این مثلث به چیزی که مثلا میتواند دستگیره در باشد، نگاه کنید. دستگیره را در مرکز مثلث قرار بدهید.
حالا به نوبت چشم راست و چشم چپتان را ببندید، چشمی که در هنگام باز بودنش، دستگیره همچنان در مرکز مثلث باقی میماند، چشم غالب شماست.

محمد علی فارسی که فعالیت فیلمسازی را از سال 1367 در حوزه مستندسازی آغاز کرده است در گفتگو با هفته نامه پنجره درباره ماجرای فیلمش،«حقیقت گمشده»که در جشنواره سینما حقیقت برگزیده شد توضیخ داده است.فارسی گفته است:سفر کاری به لندن داشتم آنجا دکتر جوزی موضوع جالب را مطرح کردند،اینکه گرانبهاترین شیء تایتانیک متعلق به ایران است!گفتند یک ترجمه فراگیر از خیام که یم صحاف مشهور انگلیسی کار صحافی آن را انجام داده،در این کشتی بوده است.
این صحافی یکی از گران بهاترین صحافی ها بوده که به گفته کارشناسان انگلیسی،اگر این نسخه صحافی شده همراه با کشتی تایتانیک غرق نمی شد با پولش می شد دو منطقه از لندن را خرید.این صحافی متأثر از نقوش ایرانی بوده است.یعنی هم محتوا و هم صحافی کتاب نسبتی با ایران داشته است.بعد از پایان کار،یک دلال کتاب را خریده و به قصد آمریکا سوار کشتی تایتانیک شده و این گنجینه ارزشمند همرا با کشتی غرق می شود.به گفته دکتر جوزی حقیقتا در تایتانیک گران بهاترین شیء همین کتاب بوده است.کتابی با چنین پیشینه غنی ادبی و هنری،که ادوارد فیتز جرالد 25سال از عمر خود را صرف ترجمه آن کرده بود.
وی افزوده است:ما می خواستیم یک قصه با دو شخصیت روایت کنیم،یکی خیام و دیگری ادوارد فیتزجرالد.از دومی یک فریم عکس داشتیم و از خیام که نهصد سال پیش از بین رفته فقط کتابی و سنگ قبری.بدون تردید ساختن چنین مستندی خیلیدشوار است،ما از دو شخصیت اصلی داستان چیز خاصی برای جلو تصویر بردن نداشتیم و این مهمترین مشکل ساخت چنین مستندهایی ست.
خوشبختی ما در سه جمله است:
تجربه از دیروز،استفاده از امروز،امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگیمان را تباه میکنیم:
حسرت دیروز،اتلاف امروز،ترس از فردا

اگر بین0تا5 تصویر پیدا کردید-سبک مغز
اگر 6یا7 تصویر پیدا کردید-کندذهن
اگر8یا9تصویر پیدا کردید-
اگر10یا11 تصویر پیدا کردید-
اگر 11یا12 تصویر پیدا کردید-